حماسۀ پیاده روی اربعین سیدالشهدا علیهالسلام
یـادت میآیـد زیر پـرچـم گـریه کردیم هرجا حسین گفتند، در دم گریه کردیم تا کربلا رفتیم و با هم روضه خواندیم تا کـربـلا رفـتـیم و با هم گـریه کردیم این که روایت گـفـته زائـر عـرشـیانـند یـعـنی کـنـار نـوح و آدم گـریه کـردیم در زیـر بـارانی که نـمنـم بود، ما هـم از اصغرش خواندیم و نمنم گریه کردیم چـندین سـه سـاله در مـیان راه دیـدیـم بر روضهای که شد مجسّم گریه کردیم خـسـتـه شـدیم و با قـد خـم راه رفـتـیم یک لحظه بعدش بر قد خم گریه کردیم گـفـتـند تا کی گـریه بر آقای مـظلـوم؟ گـفـتـیم که اللهُ اَعـلـم ... گـریه کـردیـم تنهـا نه بر کـرب و بلا و هـر مقـامش بر عکـسهای کـربلا هم گـریه کردیم این اشکها آبیست بر دوزخ، به والله فـردا پـشیـمـانـیم اگر کم گـریه کـردیم |